جدول جو
جدول جو

معنی مقری کلا - جستجوی لغت در جدول جو

مقری کلا(مَ)
دهی از دهستان مرکز بخش بندپی است که در شهرستان بابل واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 3)
لغت نامه دهخدا
مقری کلا
از توابع بابلسر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ کَ)
از دیه های مجاور بارفروش (بابل) مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 119)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ولوپی بخش مرکزی سوادکوه شهرستان قائم شهر. کوهستانی، معتدل و مرطوب است و 150 تن سکنه دارد. محصول آنجا برنج و غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قُ مَ)
دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل، واقع در 11000گزی جنوب بابل، موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی است، سکنۀ آن 600 تن است. آب آن از رود خانه کلارود و محصول آن برنج، پنبه، نیشکر، غلات، صیفی و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
نام موضعی از رودپشت مشهدسر. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ)
رابینو آن را در جملۀ قری و قصبات بارفروش و مشهدسر و فرح آباد یاد کند. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 119 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(مُ کَ)
دهی از دهستان باقصر بخش بابلسر است که در شهرستان بابل واقع است و 390 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 3)
لغت نامه دهخدا
از توابع حومه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لفور قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گنج افروز واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بابل کنار بابل، از توابع ولوپی واقع در منطقه ی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
ظرف مسی بزرگ برای حمل آب، شیردان مسی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی قارچ سمی و هرمی شکل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بالا تجن قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
بیضه ی حیوان، نوعی قارچ سنتی، در باور عوام از آن به عنوان
فرهنگ گویش مازندرانی